حسین منصور را پرسیدند لذت عشق در کدام وقت کمال گیرد ؟
فرمود : در آن ساعت که معشوق بساط سیاست گسترده باشد و عاشق را برای قتل حاضر کرده و این در جمال او حیران شود .
عشق شهدایی یعنی این . . .
چون عقل عقیله است در راه غمت از هندسه عقل چه حاصل ما را
آقا رسول الله ( ص ) از آقا امیر المومنین ، حضرت علی (ع) ، پرسیدند :
همسرت را چگونه یافتی ؟؟
حضرت جواب داد که :
" نعم العون علی طاعتة الله "
او بهترین یاور در اطاعت خداست
به یاد سردار رشید اسلام ، محمد اصغریخواه ( فرمانده گردان کمیل لشکر قدس گیلان )
شهید محمد اصغریخواه : ((به امید پیروزی اسلام بر کفر ))
سردار شهید محمد اصغریخواه
سمت : فرمانده گردان کمیل لشکر قدس گیلان
شهادت : 67/9/1 - عملیات والفجر 10 - ارتفاعات خرمال عراق ( قلعه بانی بنوک )
محل خاکسپاری : گلزار شهدای روستای فتیده ( توابع لنگرود )
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
نساء صدای هلهله ی زن ها که دور او و پدرش را گرفته بودند ، نمی شنید .
صدای عاقد انگار از آن دورها می آمد ؛ گنگ و مبهم . انگار توی قلبش یک موج بزرگ می آمد و می رفت و ته دلش را خالی می کرد.
عاقد پرسید : << وکیلم ؟>> لبانش لرزید و یک قطره ی درشت اشک از گوشه ی چشمش پایین آمد ، یکی دیگر و یکی دیگر ...
همه ساکت شده بودند . خواهرش گفت : (( حاج آقا یه بار دیگه بخونید )) صدای گریه پدر و مادر نساء و چند نفر دیگر هم بلند شد
زیر لب شروع کرد به خواندن " بسم الله الرحمن الرحیم ، قل اعوذ ... "
محمد از شهادت حرف زده بود و گفته بود : من قول پنج سال زندگی رو بیشتر بهتون نمی دم .
حالا دیگر گوشه ی روسریش خیس خیس بود.
عاقد پرسید : << وکیلم ؟>> نساء آخرین آیه را هم خواند و گفت << بله >>
متن برگرفته از کتاب :نیمه پنهان ماه ( اصغریخواه به روایت همسر شهید )
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت 1 :دلمان لک زده برای عاشقانه های جنگ ، عشقی که پشتش ایمان به خدا بود
پی نوشت 2 :شهدا و رزمندگان ما هشت سال جانانه جنگیدند ، اما هیچ چیز از روحیه بسیجی و شهادت طلبانه آن ها نکاهید ، حال یک عده یاغی صفت وهابی _سلفی ، بلند شده اند و برای جبهه کفر ( تروریست ها در سوریه ) حرف از جهاد نکاهی می زنند . . .
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
یکی از همسنگران ارزشی ، مطلبی با عنوان " وداع عاشقانه " رو در صفحه مجازیشون درج کرده بودند(دل نامه) ، که عکسش مربوط به نجوای
همسر شهیدحسن رضوانخواه با پیکر همسرش بود ، این عکس بر می گرده به 27 سال پیش . . .
ما رو به کلی برد تو فضای گردان کمیل . . .
شهید املاکی ، شهید اصغریخواه . . . .
خلاصه بدجوری حال و هوامون کمیلی شد . . .
شهید حسن رضوانخواه : انشاالله که خداوند این اندک را از ما قبول کند
همسر شهید در حال نجوای عاشقانه با پیکر شهیدش حسن رضوانخواه
سردار شهید حسن رضوانخواه ( فرمانده گردان کمیل لشکر قدس گیلان )
تاریخ شهادت : 65/6/10
محل شهادت : منطقه حاج عمران عملیات کربلای 2
محل خاکسپاری : گلزار شهدای روستای گل سفید ( توابع لنگرود)
گلزار اینترنتی سردار رشید اسلام ، شهید حسن رضوانخواه
شهدا در قهقه مستانه شان و در شادی وصالشان "عند ربهم یرزقونند"
وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ
وای بر هر بدگوی عیب جویی
گفتاری از زهاد و حکما . . .
گویند مردی به دیدن حکیمی رفت ، گفت : فلان دوست شما ، فلان سخن ناپسند را درباره شما گفته ، حکیم گفت :
برادر ، تو پس از مدتی که به دیدن من آمدی سه جنایت در حقم کردی :
رفیقی را در نظرم مبغوض کردی ،
قلب پاکم را آلودی ،
خودت را مورد سوء ظن قرار دادی( که نمی دانم راست می گویی یا دروغ و از این سخن چینی چه منظور داری ؟ )
حکایت به نقل از کتاب " نصایح " حضرت آیت الله العظمی مشکینی ره ( ترجمه آیت الله احمد جنتی)
بندگان خاص خداوند رحمن آنها هستند که با آرامش و بیتکبر بر زمین راه میروند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنائی و بزرگواری میگذرند).
حکایت شده که روزی مالک اشتر از بازار کوفه می گذشت و پیراهن و عمامه ای زبر و کوتاه نشده به تن داشت .یکی از بازاریان او را دید.لباس او در نظرش خوار و حقیر آمد . به قصد اهانت به او ، چیزی شبیه به فندق را به سویش پرتاب کرد ؛
اما مالک ،بی اعتنا گذشت.
به آن مرد گفتند : این ، مالک اشتر ، یار و همراه امیر مومنان است .
مرد ، بر خود لرزید و به سوی مالک رفت تا از او معذرت بخواهد ؛ اما او را دید که به مسجد رفته و به نماز ایستاده است . چون نمازش به پایان رسید ، مرد بازاری بر پاهای مالک افتاد و آنها را می بوسید .
مالک گفت : این چه کاری است ؟!
گفت : از آنچه کردم ، معذرت می خواهم .
مالک گفت : ترسی نداشته باش . به خدا سوگند ، به مسجد نیامدم ، مگر به قصد آمرزش خواهی برای تو . 1
1) تنبیه الخواطر : ج 1 ص 2 ( حکایت از کتاب حکمت نامه جوان آیت الله محمدی ری شهری برداشت شده است )
----------------------------------------------------------------------------------------------
العاقل یکفی بالاشاره
خدایا علمی که مرا یاغی و سرکش کند و حاصلش برایم عـــــــجـــــــب و کـــــــبــــــــر باشد را نمی خواهم . . . . . .
خدایا این روزها عده ای یاغی صفت ، می تازند بر اسلامت ، می تازند به حجاب واجب اسلامت
می تازند بر عقاید ثابت اسلام ، اما نمی دانند که ما می گوییم :
قالــــــــــوا سلامـــــــــــا